امروز : دوشنبه ۱۴۰۲/۱۱/۲ می باشد.

شانس : ذهنیت و باورها

شانس : ذهنیت و باورها

شانس : ذهنیت و باورها

آیا شانس حقیقت دارد یا نه؟ در توضیح آن باید گفت: هیچ چیز در عالم از روی تصادف و اتفاق رخ نمی‌دهد. از آن جایی که علل را نمی‌شناسیم، نامش را تصادف و شانس می‌گذاریم. اگر پرده از روی سلسله علل کنار رود، خواهیم دید که هیچ چیز اتفاقی وجود ندارد، گرچه برخی از این علل از اختیار و علم ما خارج باشد. البته در مواردی نیز آدمی، به دلیل عملکرد گذشته‏اش بدشانسی می‌آورد؛ مثلا وقتی در سال‏های اولیه تحصیل، منظم و محکم درس نخوانده، ممکن است بدشانسی بیاورد و در آزمون سراسری نیز قبول نشود. نکته دیگر آن که ممکن است رفتارهایی از ما سر بزند – که عواقب آن مدت‏ها بعد ظاهر می‌گردد – ولی آدمی نتواند ریشه آن را دریابد. قرآن قاعده‏ای کلی در این‌گونه موارد به دست می‌دهد و آن این که: «ما اصابک من سیئه فمن نفسک»؛ آن‌چه از بدی‌ها به تو می‌رسد، دستاورد عمل خودت می‌باشد.
در جوامع سالم معمولا افراد براساس موقعیت‌ها و توانمندی‌ها و امکاناتی که از آن بهره‌مند هستند، برنامه‌ریزی‌های لازم را برای رشد و بالندگی و رسیدن به اهداف میان مدت و دراز مدت خود در نظر می‌گیرند، به نحوی که واقعیت‌های موجود در اطراف آن‌ها پیش‌بینی‌کننده وضعیت فعلی و تا حدی آینده آن‌ها باشد. معمولا در کشورهای جهان سوم یا به تعبیری کشورهای در حال رشد پتانسیل‌های افراد و توانمندی‌های آن‌ها با شرایطی که در آن به سر می‌برند، هم‌خوانی لازم را ندارد. مثلا فردی را می‌بینیم که بسیار توانمند و خلاق است، ولی در جایگاه خودش قرار ندارد و یا مشکلات اقتصادی، بی‌کاری و یا مشکلاتی از این دست یک زندگی متوسط را برای او رقم زده است. در چنین شرایطی شاهد رواج یا روآوری افراد به پدیده‌هایی مثل شانس و اقبال خواهیم بود.
در حال حاضر قشر عظیمی از کشور ما را جوان‌هایی تشکیل می‌دهند که نیاز به شغل، امنیت اجتماعی و… دارند و وقتی در واقعیت جامعه با آن روبه‌رو نمی‌شوند، در رویاهایشان به دنبال این مسائل می‌گردند. این مسئله در طولانی‌مدت سلامت روانی جامعه را تحت تاثیر قرار می‌دهد. آمارها نشان داده است در کشورهایی که حاشیه امنیت به معنی واقعی در آن نیست، رواج مسائلی از قبیل روی آوردن به بخت‌آزمایی و یا قرعه کشی‌های گوناگون بیشتر است، چرا که طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت همه شهروندان جامعه بایستی از رفاه لازم برای زندگی در راستای پیش‌گیری از بیماری‌های جسمی و روانی برخوردار باشند.
متاسفانه در جوامعی که مردم آن به خرافه تمایل زیادی دارند، افرادی هم پیدا می‌شوند تا از این مسائل سوءاستفاده کنند و به نوعی از اعتقادات مردم درآمدزایی کنند. با این‌که در فرهنگ عمومی رایج برخی کشورها اعتقاد به شانس و اقبال نزد مردم قوت بیشتری دارد، اما باید این موضوع را بپذیریم که باورکردن مسئله‌ای به نام شانس در زندگی برگرفته از ذهنیت و باورها خود افراد است.

316

شانس : ذهنیت و باورها
شانس زندگی هر کس، انتخاب‌های درست اوست
به شخصه به هیچ وجه به مقوله شانس اعتقاد ندارم و فکر می‌کنم اتفاق‌های خوب زندگی انسان را بیشتر انتخاب‌هایش رقم می‌زند و واژه شانس بیشتر نتیجه تخیلات انسان‌هاست. متاسفانه در حال حاضر زیاد این کلمه را می‌شنوم که مثلا یک بازیگر شانسی وارد سینما شده است. این کلمه بیشتر شامل حال بازیگران جوان ما می‌شود و من عقیده دارم که نادانی برخی تهیه‌کننده‌ها و کارگردان‌ها را نباید به حساب شانس یک نفر که در مدت کوتاهی توانسته است چهره شناخته‌شده‌ای میان مردم باشد نسبت داد. در حال حاضر یک جوان عشق سینما که عاری از هر گونه استعدادی در زمینه بازیگری است و البته وضع مالی خوبی هم دارد، با هزینه‌کردن مبلغ زیادی پول به راحتی وارد سینما می‌شود. می‌خواهم بپرسم کجای این موضوع بستگی به شانس فرد دارد؟
بنابراین همه چیز را نباید به حساب شانس گذاشت. اما وقتی به مواردی برخورد می‌کنیم که مثلا یک نفر از افراد معمولی در یک لحظه و یک زمانی موردپسند کارگردانی قرار گرفته است که برای فیلم یا نمایش خود به دنبال یک چهره ناآشنا برای بازی می‌گشته و کسی را انتخاب کرده در این مورد هم می‌توان گفت شاید شانس با کارگردانی است که چهره مورد قبول خود را پیدا کرده است و هیچ‌گونه شانسی برای کسی که انتخاب شده نبوده. من هیچ وقت درزندگی شخصی و هنری خود به شانس اعتقادی نداشته و ندارم و همه اتفاقات خوب زندگی انسان را وابسته به انتخاب‌های درست خودش می‌دانم.

316

یک واژه عجیب و غریب به نام شانس
شانس یکی از آن واژه‌هایی است که از دوران کودکی تا پایان زندگی‌مان بارها و بارها آن را شنیده یا می‌شنویم و با تشعشعات باورهایش روبه‌رو بوده یا خواهیم شد. نمی‌دانم شما جزو کدام دسته یا گروهی هستید؟ آنهایی که به شانس اعتقاد دارند یا نه آنهایی که آن را تنها یک واژه می‌دانند که دیگران می‌خواهند از آن برای توجیه خیلی از کارها و چیزهایی که اطرافشان رخ می‌دهد استفاده کنند.
به هرحال این هم از همان چیزهایی است که نمی‌توان وجودشان را انکار کرد. از آن دست چیزهایی که واقعا گاهی خودت هم شک می‌کنی که هستند یا نه؟! به بودنشان. به چرایی‌شان. حتما بارها شده با خودتان گفته‌اید فلانی عجب شانسی دارد! یا مثلا عجب بدشانسی‌ای آوردم! یا این قدر از ماجرایی مستاصل بوده‌اید که با خودتان به کنایه گفته‌اید بخشکی شانس!
اینها هم باز از همان سؤالات و تاملات ازلی بشری است که سال‌هاست ذهن و خیال آدمی را به خودش مشغول کرده. این اتفاق هم به یک فرهنگ یا اقلیم خاص ربط ندارد و هر کدام از ابنای بشر به نوعی با آن درگیرند. حالا یکی به آن می‌گوید شانس، یکی اقبال، یکی بخت، یکی به خرافه از آن تلقی می‌کند و یکی به نیروهای ماورایی و… تعاریف و توصیفات زیادی در این زمینه وجود دارد. چیزهایی به بزرگی تمام فرهنگ‌هایی که روی زمین وجود داشته یا وجود دارد. چیزی که خیلی از ما با آن روبه‌رو بوده یا هستیم، اما در بیشتر مواقع به سادگی از کنار چرایی‌اش گذشته‌ایم.
حالا می‌خواهیم با هم کمی بیشتر به این مفهوم سرک بکشیم و به آن بپردازیم. از همان سرک‌های کمی اندیشه‌مدارانه. به دنیای واژه یا چیزی که پایش به زندگی انسان در بعضی جاها این‌قدر باز شده که کارش از یک واژه معمولی به در می‌شود و به خرافه و یا گاه واقعیت‌هایی بدل شده که زندگی آنها و خیلی از اطرافیانشان را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. چیزی که می‌توان آن را یک نوع بیماری هم تلقی کرد.
راستی خود شما چقدر با این واژه درگیر بوده یا هستید؟ درگیری ذهنی را می‌گویم. همان چیزی که اتفاقش ته ذهنتان را روی چرایی یا از این دست سؤالات قلقلک داده باشد. لطفا کمی با خودتان تامل کنید؟!

منبع: تریبون آزاد

بازدید:۴۲۶۵۸۹

رتبه مقاله در گوگل:4-Stars

مطالب مرتبط

  • مطلب مرتبطی پیدا نشد.

ارسال نظرات

پاسخی بگذارید

*