امروز : سه شنبه ۱۴۰۲/۱۱/۳ می باشد.

پاگذاشتن به سرزمین باورها!

پاگذاشتن به سرزمین باورها!

عشق به ایمان نیاز دارد و هدف به باور!”

تعیین هدف ما را به هیچ کجا نمی رساند، مگر این که آن هدف باور ما باشد، باور یعنی بالا تر از رسیدن به هر هدفی، یعنی هر آنچه خطوط اصلی ذهنی و فکری ما را تداعی می کند.
نکته دیگر این که باور یک بسته شامل خواب و خیال، رؤیا، آرزو، هدف، انگیزه و هر چیز دیگری برای رسیدن به هدف است!

من حدود ۵ سال را صرف خواندن و آموزش دیدن زبان انگلیسی کردم، با این حال توفیق چندانی حاصل نشد، ولی پس از خلق باورم در مدت زمانی کمتر از سه سال جهت مکالمه و نامه نگاری های بازرگانی ۳ زبان عربی، چینی و آلمانی را مسلط شدم!

باور یعنی انگیزه به علاوه هدف به علاوه محرک به علاوه هر چیز دیگری که لازم است برای رسیدن به سرمنزل مقصود!

دوست دارم یکی از معجزات ایجاد باور را برایتان تعریف کنم: پس از پایان دوره دانشجویی به دلیل فشارهای مالی که به من وارد می شد، اقدام به کشیدن سیگار می کردم، پس از خلق باورهای اصیلم هرگاه که سیگار می کشیدم، پس از چند ثانیه هیچ ارتباطی بین خودم و سیگار حس نمی کردم، انگار که مسیر ما از یکدیگر جداشده بود! بارها این مساله تکرار شد تا دیگر من سیگار نکشیدم!

همه چیز در تغییر باورهاست، اما افراد کمی هستند که می توانند باورهایشان را تغییر دهند!

یکی از دغدغه های بزرگ من در سال های اخیر یافتن مدیران کارآمد بوده است، تا بتوانم آن ها را با خودم جایگزین کنم، حدود دو سال طول کشید تا این مدیران را بیابم، به نحوی که بتوانند در تصمیم گیری های مهم نیز به من مراجعه نکنند و خودشان به صورت مستقل تصمیم گیری نمایند.

مدیران در زمینه های مختلف جایگزین شدند که هم اکنون هر کدام بطور کاملا مستقل در زمینه های مختلف بطور کلان مدیریت می کنند، حتی در امور مهم بدون مشورت با من تصمیم گیری می کنند، چالش های پیش رو را خودشان حل می کنند و من حتی خبردار هم نمی شوم، این افراد سنی در بازه ۲۶ تا ۶۵ سال دارند، همیشه این سؤال ذهن مرا مشغول می کرد که چه ویژگی مشترکی بین همه این افراد با سن، تحصیلات و تجربه متفاوت وجود دارد!؟

به نظر من تنها یک باور مشترک به نام “می خواهم” بین همه آن ها مشترک است!

“اگر به کسی ایمان داشتی، حتما باورش کن؛ زیرا باورهای ما معجزه های زمینی اند!

یک روز از درخت باورت بالا خواهی رفت و از تنومندی ساقه ها و شیرینی میوه هایش شگفت زده خواهی شد!”

با ایجاد یک باور بزرگ مطابق با مراحل یاد شده برای همیشه “نمی شود”، “نمی توانم” و “نمی خواهم” را از سرزمین باورتان دور کنید و در همه جای امپراطوریتان نمادهایی از “می شود”، “می توانم” و “می خواهم” را بنا کنید!

اگر باور ندارید که می رسید، حتی اگر برسید هم بجای حس کامیابی حس تعجب خواهید داشت!

مبهوت از این که چرا و چطور رسیده اید!

اما اگر باور داشته باشید که می رسید، نرسیدن شما هم معنایی شگفت انگیز خواهد داشت!

باورهای ما ممکن است متفاوت باشد، مثلا در باور سرزمین شما دریا هست، ولی سرزمین من چون در منطقه ای دیگر مثلا سیبری است چیزی به نام آب و دریا وجود ندارد و همه جا یخ بندان است، یخ باور سرزمین من و دریا باور سرزمین شماست، تمام اشیاء و چیزهایی که سرزمین و کهکشان های وجود شما را می- سازد قسمتی از باور شماست! که دیگران شناخت یا درک صحیحی نسبت به آن ندارند، ولی شمایی از آن را می توانند تصور کنند. در حالی که شما می توانید براحتی آن ها را لمس کنید!

باور تو شمشیر توست!

باور تو قطب نمای توست!

باور تو آذوقه توست!

باور تو عشق توست!

باور تو تنها تسکین زخم های توست!

باور تو خواب و خیال توست!

باور تو رؤیای توست!

باور تو آرزوی توست!

باور تو هدف توست!

باور تو همه چیز توست!

برگرفته از کتاب ثروتمندترین جوان ایرانی

منبع: مقالات کانون مشاوران ایران

بازدید : ۷۵۳۹۲۴

رتبه مقاله در گوگل : 5-Stars

ارسال نظرات

پاسخی بگذارید

*