امروز : دوشنبه ۱۴۰۲/۱۱/۲ می باشد.

اجازه بدهید دیگران قبل از شما خودشان را معرفی کنند!

اجازه بدهید دیگران قبل از شما خودشان را معرفی کنند!

“اگر می خواهید بالاتر از همه بنشینید ،باید همیشه پائین تر از نفر بالایی خود بایستید!”

یقینا آب تنها از سمتی که بالاتر است به سمت پائین تر حرکت می کند، پس باید خود را پائین تر از دیگران قرار دهید تا انتقال اطلاعات به راحتی از سمت آن ها به سمت شما صورت گیرد، مطمئن باشید که حس خوبی را به دیگران منتقل نخواهید کرد، اگر همواره بگوئید که شما صاحب بزرگترین امپراطوری هستید!

سال گذشته بود که یکی از دوستانم با من تماس گرفت و در مورد خانمی به عنوان همسر ایده آل من صحبت کرد و پیشنهاد داد تا در یکی از باغ هایم چند روزی را با او و خانواده ایشان سپری کنم، من هم پذیرفتم، البته از او خواهش کردم که درمورد تملک من سخنی به میان نیاورد.آن روز صبح باران شدیدی باریده بود و من مشغول باغبانی بودم و به همین دلیل خودم و اسبم به شدت گلی شده بودیم، زمان مراجعت دوستان تصمیم گرفتم خودم برای بازکردن در اقدام کنم.

با توجه به این که خانواده دختر خانم دیرتر حرکت کرده بودند، خود ایشان زودتر رسیدند و با لحن تندی از من خواستند که در را برای ایشان باز کنم، بعد دنبال ایشان رفتم و جلوی ویلا از اسب پیاده شدم و بدون این که خودم را معرفی کنم تمامی وسایل ایشان را به اتاقشان منتقل کردم، دختر خانم که تصور می کرد من سرایه دار آن با غ هستم  و باغ نیز استیجاری است ازمن پرسید:

آقای دادخواه چند شب این جا را برای اقامت ما اجاره کرده اند؟ پاسخ دادم: فکر می کنم سه شب، دوباره پرسیدند: متراژ باغ چقدر است؟ گفتم: حدود دویست هزار متر مربع، گفتند پس باغ خیلی بزرگی است و زمین در این جا باید خیلی گران باشد! پس یقینا اجاره آن نیز باید مبلغ قابل توجهی باشد و در مورد این که هر متر زمین چه قیمتی دارد از من سؤال دیگری پرسیدند، بعد ادامه دادند: آقای دادخواه هزینه سه شب را یکجا پرداخت کرده اند؟ به دلیل این که واقعا از این سؤال ها بخصوص سؤال آخر ناراحت شده بودم، پاسخ دادم: نخیر، فقط یک شب، البته هنوز هم چیزی به ما پرداخت نکرده اند!

جالب آن که در مکالمه تلفنی چند دقیقه بعد تمام جملات را عینا به خانواده محترم منتقل کردند! همین امر باعث شد تا نسبت به این قضیه پشیمان شوم و اقامت سه روزه آن ها تبدیل به یک روز شد و در آن یک روز هم به این نتیجه رسیدم که برداشت های اولیه ام کاملا درست بوده است که البته آگاهی نسبی خود را مدیون معرفی نکردن مقطعی خود در ابتدای آشنائیم می دانم!

شما هم در معرفی خود عجله نکنید و اجازه دهید دیگران قبل از شما به خوبی خودشان را معرفی کنند!

معمولا همیشه ایمیل هایی در مورد دعوت به شرکت در بزرگ ترین برنامه های زنده و یا مراسم اهدای جوایز بزرگ دنیا دارم که در ابتدا اکثرا رایگان و به صورت افتخاری هستند، ولی تجربه نشان داده که همیشه  این سفرها چند صد هزار دلار برایم آب می خورند! هزینه هایی که ممکن است به دلیل دست و دل بازی من صرف موسسات عام المنفعه ، خیریه  و یا ارتقاء کمی و کیفی برنامه ها در سال های آینده شوند؛ در گذشته من هیچ آشنایی یا شناختی نسبت به افراد برجسته در سطح دنیا نداشتم، ولی این فرصت ها مجال خوبی برای شناختن بیشتر این افراد بود! نکته قابل تامل این که اگر شما چندیدن روز را با بزرگ ترین هنرمندان دنیا سپری کنید هرگز خودشان را معرفی نمی کنند و همیشه اجازه می دهند تا اول شما خودتان را معرفی کنید، تا جایی که بنده اطلاع دارم، عرفا و بزرگان ما نیز این چنین بوده اند و معمولا کسی آن ها را در اولین ملاقات نمی شناخته است، در حالی که آن ها رفتار دیگران را با دقت تجزیه  و تحلیل کرده و همواره در حال افزایش شناخت و اطلاعاتشان بوده اند.

قبل از رسیدن به واژه “ما” ترجیح می دهم بگویم: “تو و من” تا “من و تو!”، شما هم همیشه از دیگران شروع کنید!

برگرفته از کتاب ثروتمندترین جوان ایرانی
منبع: فارس پاتوق

بازدید:۴۱۲۵۶۹

رتبه مقاله درگوگل: 4-Stars

ارسال نظرات

پاسخی بگذارید

*