امروز : پنج شنبه ۱۴۰۳/۰۱/۹ می باشد.

ارتباط با نوجوان

ارتباط با نوجوان

ارتباط با نوجوان

نوجوان شما مانند شما عمل می‌کند. جای بسی امیدواری است که آنان مایلند بهترین‌ها را از شما بیاموزند، آن را بهتر و گسترده‌تر سازند و خود تعیین‌کننده سرنوشتشان باشند. تلاش برای استقلال و پیدا کردن هویت شخصی، از خواسته‌های اصلی عاطفی نوجوانان است. یکی از مراحل رشد آنان این است که خود را از دیگران مجزا می‌کنند و می‌خواهند کشف کنند که کیستند. برای رفع این نیازها هر کس شیوه‌ای مخصوص به خود دارد. درست مانند خرید یک جفت کفش که شما چندین کفش را امتحان می‌کنید، سپس هر کدام را که به پایتان بخورد انتخاب می‌کنید. نوجوان شما نیز شخصیت‌های متفاوتی را امتحان می‌کند تا سرانجام بفهمد کدامیک شخصیت خاص اوست. او همانطور که اصلا به فکرش خطور نمی‌کند کفش شما را بپوشد، میل ندارد عکس برگردان شما باشد. او می‌خواهد هویت خود را پیدا کند. پس این مسئله را به خود نگیرید. اگر او مایل نیست که دقیقا شبیه همان کفشی را که شما برای خود خریده‌اید، بخرد و انتخابش مغایر با انتخاب شماست، دلخور نشوید. به خاطر باشید او از طریق انتخاب‌های متعدد، شخصیت و هویت خود را شناسایی می‌کند.
اگر شما از انتخاب‌های متعدد نوجوان خود سردرگم شده‌اید، جای هیچ‌گونه نگرانی نیست. همان‌طور که کفش از مد می‌افتد، انتخاب نوجوان شما نیز گیرایی¬اش را برای او دست می‌دهد. او جوان است و در عرض ۵ یا ۱۰ سال، به احتمال زیاد چندین و چند بار نظر خود را تغییر می‌دهد. اگر شما به نوجوان خود بگویید چه بپوشد، چگونه حرف بزند و چطور قدم بردارد، روی کارهای او اعمال نظر کرده‌اید. اگر او به حرف شما گوش کند با خود جنگ درونی خواهد داشت و ممکن است در پیداکردن هویت خود دچار مشکل شود و اگر این کار را نکند، دیر یا زود شما را از خود خواهد رنجاند.
نوجوان شما از طریق دفاع از نظر خود و انتخاب‌های گوناگون می‌خواهد اعتماد شما را جلب کند و وقتی شما کار او را تایید نکنید گرچه ممکن است به روی خود نیاورد، اعتمادبه‌نفس خود را از دست خواهد داد. اگر شما اجازه دهید پسرتان شخصا انتخاب کند، رابطه‌ نزدیک¬تری با او خواهید داشت و اگر بگذارید او موجودیت خود را اثبات کند، کشف می‌کنید که فردی ویژه است. نوجوان شما می‌داند که به‌نوعی دقیقا مانند شماست، ولی در عین حال می‌خواهد ویژگی خود را نیز پیدا کند.

مطالب ناگفتنی را بازگو کنید

نوجوانان در حال تکامل و کشف روابط عاطفی هستند و شاید این مسئله¬ای باشد که در این دوران سبب نگرانی و پریشان خاطری ما می‌شود. ما تکامل جسمی آنان را به چشم می‌بینیم، ولی دوست نداریم کودکان ما درباره غریزه جنسی بیندیشند. حتی شاید بکوشیم تا حد ممکن بروز این غریزه را به تعویق بیندازیم. همچنین صحبت کردن در این باره برایمان دشوار است. چگونه می‌توان درباره غریزه جنسی و تکامل جسمی با نوجوان صحبت کرد؟ اگر تاکنون در این زمینه به نوجوان خود حرفی نزده‌اید، حتی اگر به قدر کافی دل و جرئت داشته باشید، احتمالا عاقلانه نیست که دختر یا پسرتان را بنشانید و برایشان موعظه کنید. بهتر است ابتدا خود آموزش ببینید و پس از پیدا کردن آمادگی لازم، از فرصتی مناسب برای این کار استفاده کنید.
بیشتر نوجوانان از طریق گوش کردن به حرف دیگران، صحبت با دوستان یا خواندن کتاب، مطالبی آموخته‌اند و این مرحله¬ای از آموزش است که به سرعت پیش می‌رود. برای شما فرصت‌های زیادی پیش می‌آید که در این زمینه با نوجوان خود صحبت کنید. سعی کنید خود به آنان بیاموزید. نگذارید درباره این مسائل از زبان دیگران بشنوند.

نوجوان را در زندگی خود دخیل کنید
گرچه این طور به نظر می‌رسد که فرزندانتان شما را کنار گذاشته‌اند و جزئیات زندگی خود را بروز نمی‌دهند، بی‌شک زمان مناسبی نیست که شما هم آنان را از خود برانید. آنان را با لگد از زندگی خود بیرون نکنید. نوجوانان خواستارند که به شما تعلق داشته باشند، جزئی از شما باشند، ضمیمه زندگی شما باشند. اگر دل پر مشغله‌ای دارید و هر یک از افراد خانواده راهی جداگانه را در پیش گرفته است، باید بکوشید آنان را به دور هم جمع کنید. اگر زمان رفت‌وآمد شما با هم یکی نیست، سعی کنید روی یک تقویم دیواری تعهدات و ملزومات خود را یادداشت کنید تا همه ببینند و بدانند.
اگر می‌خواهید بدانید فرزندانتان کجا هستند، به آنان بگویید به کجا می‌روید، برنامه‌تان چیست و چه ساعتی برمی‌گردید. اگر می‌شد به آنان زنگ بزنید یا اگر نمی‌توانید شخصا رفتن خود را اطلاع بدهید، یادداشتی بگذارید و بگویید چگونه می‌توانند با شما تماس بگیرند. من با نوجوانانی صحبت کرده‌ام که اصلا نمی‌دانند پدر و مادرشان در طول روز چه می‌کنند. فرزندانتان را به محل کار خود ببرید و بگذارید آنجا را از نزدیک ببینند. نوجوانان با دانستن اینکه شما چطور روزتان را می‌گذرانید و چگونه زندگی را اداره می‌کنید، نسبت به شما قدردان و سپاسگزار می‌شوند، زیرا می‌فهمند برای اداره کردن خانواده چه دشواری‌هایی را متحمل می‌شوید. وقتی آنان ناظر پیشرفت شما باشند، حس احترامشان نسبت به شما فزونی می‌گیرد، و هنگامی که می‌فهمند چگونه از عهده مشکلات بر می‌آیید، بیشتر شما را درک می‌کنند و تجربه می‌اندوزند. به آنان بفهمانید که چه کار می‌کنید. با این کار رشته محبت و دوستی را محکم‌تر خواهید کرد. حتی ممکن است خودتان متوجه نشوید، ولی به آنان می‌آموزید که چگونه از فرصت‌هایشان به نحو احسن استفاده کنند.

با آنان گفتگو کنید
با وجود نوجوانی در خانواده، فرصت‌های مناسبی برای بحث و گفت‌وگو پیش می‌آید. موقعیت خوبی است که منازعات خود را حل‌وفصل کنید و بر مشکلات قالب آیید. اگر با هم گفت‌وگو کنید، یکدیگر را بهتر می‌شناسید و احساس رضایت بیشتری می‌کنید. حتی مواقعی که رودرروی هم می‌ایستید، شما قادر خواهید بود بدون عصبانیت با مخالفت‌ها مواجه شوید.
وجود تناقض در هر رابطه‌ای اجتناب‌ناپذیر است. بخصوص در مورد نوجوانان که در پی تشخیص هویت خود هستند، باید منتظر بروز تناقضاتی باشید که ممکن است فرصت‌های مناسب را جهت شناخت یکدیگر از شما سلب کند. تناقضات باعث تخریب ارتباط شما با فرزندتان نمی‌شود، بلکه مگر این که آنها را زیر فرش پنهان و وانمود کنید که هیچ نوع تناقضی وجود ندارد. تظاهر کردن به این که همه چیز به خوبی و خوشی پیش می‌رود باعث ایجاد فاصله می‌شود. بعضی از پدر و مادرها دوست دارند نوجوانشان را وادار به فرمان برداری کنند و قوانین سختی برای آنان در نظر می‌گیرند، چون تصور می‌کنند اجرا کردن قوانین بهتر از بحث و مذاکره است. قوانین سخت و محکم باعث محروم شدن شما و نوجوانتان از یادگیری و درکی می‌شود که از طریق نکات مثبت و منفی موجود در موقعیت‌های خاص حاصل می‌شود.

عقیده نوجوان خود را جویا شوید
«آیا راه حل دیگری به نظرت می‌رسد؟»، «فکر دیگری هم داری؟»، «دلت می‌خواهد چه کاری برایت انجام بدهم؟» با صحبت کردن درباره مسائل و یادگیری بیشتر، نه تنها مهارت‌های مادام‌العمر به دست می‌آید، بلکه هر دو طرف برای یافتن راه حل مشکل، احساس مسئولیت می‌کنند. وقتی شما مذاکره می‌کنید حلقه دوستی با نوجوان و نزدیکی به او را می‌سازید و همین امر موجب می‌شود به فردیت نوجوان خود احترام بگذارید. برای قوانینی که می‌خواهید در خانه به اجرا درآیند، مذاکره کنید. گرچه این کار احتیاج به صرف وقت و سعی فراوان دارد، محیط خانواده را شاداب و با نشاط می‌کند.

بگذارید دریابند که به آنان اهمیت می‌دهید
نوجوانان به مهر و محبت پدر و مادر احتیاج دارند. ما از لحاظ مادی آنان را بی‌نیاز می‌گردانیم و گمان می‌کنیم تا همین حد کافی است، ولی ذره‌ای محبت، بخصوص از جانب شما برای التیام بخشیدن و قوت قلب دادن به آنان بسیار مؤثرتر است تا مثلا هدیه دادن یک شلوار جین. آخرین باری که با فرزند خود برای قدم زدن رفتید کی بود؟ چه موقع او را در آغوش گرفتید؟ آیا اخیرا به او گفته‌اید که من از داشتن تو خوشحالم و خدا را شکر می‌کنم که تو را به من داد؟
با این که دیگر لازم نیست که او را روی زانوان خود بگذارید و تکانش دهید تا به خواب رود، او هنوز خواهان محبت شماست. عشق خود را از او دریغ نکنید. ممکن است قد او از شما بلندتر و هوش و دقت او بیشتر از شما شده باشد، ولی هنوز به عشق و محبت شما محتاج است. دخترتان ممکن است بی‌احساس به نظر برسد و پسرتان شاید جواب شما را به وضوح ندهد، ولی در خفا و از ته دل از خود می‌پرسد که آیا پدر و مادرم مرا دوست دارند؟ آیا به من توجه می‌کنند؟ ابراز عشق و محبت و در آغوش گرفتن و بوسیدن فرزندتان باعث آرامش خیال او می‌شود، به ویژه هنگامی که دیگر نمی‌توانید اشک¬های او را پاک کنید و به اوضاع سامان دهید.
نوجوانان احتیاج دارند صدای مهر و محبت مادر را بشنوند. بنابراین وقتی فرزندتان در حال بیرون رفتن از خانه است، او را در آغوش بگیرید یا گونه‌اش را ببوسید و با صدای بلند فریاد بزنید: «عزیزم، خیلی دوستت دارم، مواظب خودت باش و اگر او چنان چه شانه بالا انداخت و به شما زل زد، دوباره کلمات خود را به آرامی تکرار کنید. هرگز انتظار نداشته باشید آن‌ها هم با کلمات محبتامیز جواب شما را بدهند. نوجوانان خجالت می‌کشند احساسات خود را بروز دهند. با عمل خود نشان دهید که به نوجوانتان توجه دارید.
برای نوجوان خود یک رضایت نامه بنویسید و آن را با صدای بلند برای او بخوانید یا یک نسخه از آن به او بدهید. معین کنید که نسبت به نوجوان¬تان چه دیدگاهی دارید و چه چیز او مورد پسند شماست. وقتی با او تنها هستید در آغوشش بگیرید و به او بگویید که همیشه در کنارش خواهید بود. آنان به این اطمینان و محبت شما احتیاج دارند.

به آنان در مورد عواقب کار هشدار دهید
هر انتخاب پیامدی به همراه دارد. این مسئله هم در مورد شما و هم به نوجوانتان مصداق دارد. مسئولیت شما به عنوان پدر و مادر خوب این است که تمام اطلاعات لازم را درباره انتخاب‌های گوناگون در اختیار او بگذارید، در کمال متانت اجازه دهید تا حیطه اختیارات خود را بشناسد، درباره عواقب هر کار به او هشدار دهید، با آرامش او را راهنمایی کنید تا خود درباره هر مسئله بیندیشد و با رضا و رغبت اجازه دهید حق انتخاب داشته باشد. اگر شما با این مسئله صادقانه و صمیمانه برخورد کنید، مسئولیت خود را به خوبی انجام داده‌اید.
نوجوانان کارهای زیادی انجام می‌دهند که بعضی از آن‌ها از نظر پدرها و مادرها وحشتناک هستند. والدین مسئول تربیت و تامین مالی فرزندانشان هستند. مهم نیست دیگران چه می‌گویند، به عنوان پدر یا مادر، گاهی اوقات احساس می‌کنید یک جای کار غلط است. در اینجا دیگر تقصیر با شماست. بی‌شک آنان را به اندازه کافی برای زندگی آماده نکرده‌اید. شما متوجه می¬شوید که نوجوانتان به استقبال خطر می‌رود، انتخاب می‌کند و شگفت زده می‌شوید اگر ببینید او کاملا جوانب امر را سنجیده است. وقتی به او گاهی دهید می‌توانید اطمینان داشته باشید که نوجوان¬تان تمام عواقب کار را مدنظر قرار خواهد داد و مراقب باشید این تصور برایتان پیش نیاید که او درباره آن فکر نکرده است.
وقتی شما به پسر یا دخترتان هشدار می‌دهید در حقیقت روحیه او را تقویت کرده‌اید. معمولا نوجوانان نسبت به پند و اندرز و سخنرانی‌های پدر و مادر حساسیت نشان می‌دهند، بنابراین وقتی با آن‌ها درباره عواقب اعمال و رفتارشان صحبت کنید، مشتاق می‌شوند که نظر شما را بدانند. اگر شما منصف باشید نباید از یاد ببرید که در گفتگو هستید نه یک سخنرانی طولانی و مثلا همین‌قدر کافی است که بگویید: «متشکرم که به حرف‌هایم گوش می‌دهی. این مسئله به من کمک می‌کند که مطمئن شوم که قبلا در این زمینه فکر کرده‌ای و احساس آرامش کنم.»
شما می‌خواهید بی‌آنکه آنان را تحت فشار بگذارید، موضع شما را درک کنند، بنابراین لحن کلام و رفتارتان را دوستانه کنید. اگر آن‌ها جواب شما را با تندی دادند، خودداری خود را از دست ندهید و آنان را از موضع فکری خود خارج نکنید، نوجوانان معمولا در هر زمینه‌ای به شدت اعتراض می‌کنند، ولی نهایتا کاری را انجام می‌دهند که شما خواسته‌اید. یک روش کارساز دیگر برای نوجوانان این است که او را نیز در حل مشکل درگیر کنید. به عنوان مثال از او بپرسید: «اگر می‌خواستی روش دیگری در پیش بگیری، چه می‌کردی؟» یا «در این موقعیت من چگونه می‌توانم کمکت کنم؟» این جملات به راستی اثر مثبت دارند.

با خلوص نیت تعریف و تمجید کنید
من متوجه شده‌ام که بزرگ‌سالان برای تحریک نوجوانان به دو شیوه عمل می‌کنند: ۱) عده¬ای همیشه بر این گمانند که همه کارهای فرزندشان اشتباه است و شیوه انتقاد و تنبیه و توبیخ و سرزنش را در پی می‌گیرند؛ ۲) عده ای که به تعریف و تمجید تمایل دارند و با این روش در نوجوانشان انگیزه‌ای ایجاد می‌کنند که کارش را به بهترین نحو انجام دهد. همه اشتباه می‌کنند و کار نادرست انجام می‌دهند، ولی هیچ‌کس دوست ندارد اشتباهش را به رخش بکشند. بعضی از بزرگ‌سالان خیال می‌کنند اگر کار خلاف نوجوان را به رخ بکشند، در حقیقت او را به سوی موفقیت سوق داده‌اند و به این ترتیب نوجوانشان از انجام کارهای ناشایست اجتناب خواهد کرد. در صورتی که نوجوانان، مایل هستند شخصا درباره ضعف‌ها و خطاهای خود فکر کنند و گاهی نیز ترجیح می‌دهند به طور خصوصی با دوستانشان به گفت‌وگو بنشینند. اگر شما آنان را سرزنش یا تنبیه و توبیخ کنید، لجبازی می‌کنند و مسئله حادتر می‌شود.
بررسی نشان داده است علت عمده نمره‌های پایین دانش‌آموزان در دروس مختلف، واکنش پدر و مادرشان بوده است. وقتی آنان کارنامه خود را به خانه می‌آورند، از سوی پدر و مادر سرزنش می‌شود و به این ترتیب اوضاع وخیم‌تر می‌شود. در عوض دانش‌آموزانی که وضع درسی¬شان بهتر می‌شود، کسانی هستند که تشویق شده‌اند و پدر و مادرشان به شکلی عاقلانه نگرانی خود را ابراز کرده و کوشیده‌اند به نحوی مطلوب به فرزند خود کمک کنند.
برای پرهیز از انتقاد باید بسیار دقیق و محتاط باشید که به یک‌باره قضیه برعکس شود. نوجوان شما نسبت به تعریف و تمجیدی که از روی خلوص نیت نباشد حساسیت نشان می‌دهد. ستایش و تحسینی که بی‌تامل و ناشیانه انجام گیرد یکی از راه‌های ارتباط برقرار کردن با نوجوان است. وقتی شما با چاپلوسی و تملق به پسرتان می‌گویید: «چه پسر با فکری هستی!»، «چقدر عالی فوتبال بازی می‌کنی!»، «چه بچه نازنینی هستی!» من همیشه می‌توانم به تو متکی باشم»، چنان فشاری بر روی فرزندتان وارد می‌کنید که تحمل آن برایش امکان‌ناپذیر است.
بعضی از بزرگ‌سالان از راه‌های عجیب و غریب فرزند خود را تحسین یا انتقاد می‌کنند تا او را برانگیزند. شما در نقش پدر یا مادر باید نوجوانتان را تا آنجا که می‌تواند و نیرویش اجازه می‌دهد به سوی رشد و تکامل سوق دهید و این مسئله فقط از طریق تحسین خالصانه در مورد رفتار او، نه شخصیت او، امکان‌پذیر است. در حقیقت، صرف‌نظر از قضاوت در مورد شخصیت فردی نوجوان، تحسین و تمجید از کوشش‌ها و پیشرفت‌ها و احساسات او مؤثر واقع می‌شود. وقتی به نوجوان خود می‌گویید: «چه فرد جالب توجهی هستی!»، مشخص نیست از چه چیز او قدردانی می‌کنید بهتر است بگویید: «از اینکه در آخرین لحظات کمکم کردی، متشکرم.»
وقتی می‌خواهید از پسر یا دخترتان انتقاد کنید، زبانتان را گاز بگیرید و با یک بررسی شخصی از خود بپرسید: «می‌خواهم چه کار کنم؟ آیا راه مؤثرتری وجود دارد؟» «در این لحظه چه نوع تحسین خالصانه ای به حل مشکل کمک می‌کند؟» تحسین باعث برانگیختن نوجوانانی می‌شود که در خود احساس توانایی و ارزشمند بودن می‌کنند. نوجوان شما در همین لحظه به تعریف و تمجید شما احتیاج دارد.

منبع: کودک و نوجوان

بازدید:۴۲۳۱۵۶

رتبه مقاله درگوگل:4-Stars

ارسال نظرات

۸ دیدگاه برای “ارتباط با نوجوان”

  1. میدانی گفت:

    نوجوانی پسر ۱۶ ساله که همش با پدرش بحث میکند و به حرفهای ما گوش نمدهد.مدام سرش توی گوشی هست و اتاقش بیرون نمی آید.لطفا مرا راهنمایی کنید

    • دکتر ژاله طاهری گفت:

      در عصر تکنولوزی و ارتباطات ما نمیتونیم خودمون رو جدای از این وسایل ببینیم ولی چیزی که بسیار اهمیت داره اینه که بتونیم درست و معقول ازش استفاده کنیم در این مواقع باید با فرزندتون صحبت کنید و راه زندگی و خطرات رو بهش نشون بدید … خیلی از خانواده ها از بیان حقایق زندگی با فرزندشون واهمه دارند به همین خاطر فرزندشون این اطلاعات رو خارج از حریم منزل یاد میگیره به همین خاطر باید در این مورد با مشاور مشورت کنید تا راهکارهایی عملی رو در اختیارتون قرار بده … در ضمن رابطه عاطفی خودتون رو افزایش بدید تا خلایی رو از این بابت حس نکنه ولی منظور ما باج دادن به فرزندان برای پیش برد اهداف نیست

  2. حسین موسوی گفت:

    به نظر شما دوست دختر داشتن برا برابطه ی کلامی اشکال دارد یانه

    • حسین موسوی گفت:

      به نظر شما چرا نمی تونم با دخترها به راحتی صحبت کنم.مثلل تو خواب یا تو فکر همش فکرم مشغوله یه دختریه که اصلل ندیدمش چرا

      • دکتر ژاله طاهری گفت:

        اول از همه باید فن بیانتون رو اصلاح کنید و مثلا” با خوندن متنی در جلوی اینه با صدای بلند که بتونه گوشهای شمارو با صداتون آشنا کنه و ترستون رو بریزه … در اقدام بعدی متنی رو بخونید و صداتون رو ضبط کنید و دوباره بهش گوش بدید اینطوری تپق های خودتون رو میتونید تشخیص بدید و اصلاح کنید … و
        در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
        ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

    • دکتر ژاله طاهری گفت:

      اگر بتونید در محدوده حرمت و احترام رفتار کنید میتونه دوستی خوبی باشه ولی خودتون میدونید که شرایط روحی و نیازهای درونی شما و ایشون ممکنه شمارو به مسیری دیگه بکشونه از طرفی هر رابطه ای میتونه وابستگی عاطفی زیادی رو ایجاد کنه که شاید نتونید ازش خارج بشید و شمایی که برای یک گفتگوی ساده پیشقدم شده بودید ناگهان خودتون رو در مسیری دیگه خواهید دید … بهتره انرژی خودتون رو در مسیر دیگه ای صرف کنید تا از نتایج ناقص بالا به افسردگی و استرس دچار نشید …

  3. zari گفت:

    سلام.من دخترم و ۱۶سالمه و تو یه خانواده معمولی بدنیا اومدم و زندگی میکنم.بخاطر اعتقادات بابام من از ۵-۶سالگی روسری میپوشیدم و برعکس همه بچه ها ک تو کوچه بازی و شیطنت میکنن من همیشه تو خونه بودم و تو خونه با ابجیم بازی میکردم و انرژیمو خالی میکردم.من همینجوری بزرگ شدم و گذشت تا اومدم راهنمایی.بزرگ شده بودم و تو جامعه بودم یه سری خطاها داشتم که واسه هر کسی معمولیه وقتی تازه وارد جامعه میشه یه خورده پاش کج بره.البته من اگه اشتباه کردم بخاطر این بود که خانواده منو با جنس مخالف و این داستانا اشنا نکرده بود و خودم راهو رفتم و خطا هم کردم و الان دیگه خودم میفهمم ک این چیزا اشتباس.حالا شده ۱۶سالم و بزرگ شدم نیاز دارم به اینکه با دوستام برم بیرون و تفریح کنم و از زندگیم لذت ببرم مامان بابام همون خطاهای بچگیمو کردن بهونه میگن تو خراب میشی فلان میشی چنان میشی هنوز باور نکردن من بزرگ شدم.وقتی هم اعتراض میکنم میگن جامعه خرابه نمیخوایم تنها بری تو جامعه خراب میشی دارن خیلی اشتباه فکر میکنن.اینا که دارن منو از جامعه دور میکنن و نمیزارن من با دوستام برم بیرون ۲سال دیگه که باید برم دانشگاه چه خواسته چه ناخواسته من وارد جامعه میشم و اون جا دیگه اونا نیستن ک جلو منو بگیرن اگه من خطایی کردم چی؟فکر به اونجاها نمیکنن مامان بابای من.فک میکنن من یه حیوون خونگی هستم که اوردن منو بزرگ کنن برام خوراک و پوشاک و مسکن اماده کنن فک نمیکنن من انسانم و نیاز به ازادی و استقلال دارم.خودشون ادمای گوشه گیری هستن و با هیچکس رفت و امد ندارن اما من کاملا برعکس اونا هستم و خیلی دوست و اشنا دارم.اما بخاطر اعتقادات مامان بابام من نباید با دوستام برم بیرون چون جامعه خرابه و منم خراب میشم.یادشون رفته منم حق و حقوقی دارم.فردا که خواستم برم دانشگاه منی ک تو شیراز بزرگ شدم و بچه شهر هستم باید مثل یه دختر شهرستانی رفتار کنم که تازه اومده تو شهر.این حرفا که به مامان بابام میزنم همیشه دعوا و این چیزا پیش میاد و حرفامو اگه حق هم باشه قبول نمیکنن چون منو باور ندارن منم نمیدونم دیگه چیکار کنم باهاشون خیلی قدیمی فک میکنن حتی مامان بزرگ بابابزرگم ک از اینا قدیمی ترن افکارشون جدیدتر و بروز تره.حالا من میخوام با دوستام برم بیرون اجازه نمیدن به من بگید من چجوری با اینا رفتار کنم چیکار کنم که راضی بشن

    • دکتر ژاله طاهری گفت:

      عزیزم اینکه به این سطح از درک رسیدید به شما تبریک میگم … ولی باید نگرانی خانواده رو هم در نظر بگیرید … خانواده شما منزوی بودن و همین امر اونارو از اجتماع فراری کرده …
      میتونید با وساطت پدربزرگ و مادربزرگتون در این مورد مداخله کنید … همین نوشته های خودتون رو بغیر از اشتباهات برای خانواده بنویسید و در مسیر خوندن مادر یا پدرتون قرار بدید
      شما لازمه شناخت خوبی از اطراف داشته باشید و خانواده اگر در این مورد کوتاهی کنه واقعا” خیانتی غیرقابل بخشش در حق شما انجام داده
      پس با خانواده صحبت کنید ولی کودتا نکنید بلکه باید با مذاکره و از راه مسالمت امیزی این مورد رو حل و فصل کنید …

ارسالی پاسخی برای دکتر ژاله طاهری

*