امروز : دوشنبه ۱۴۰۲/۱۱/۲ می باشد.

بعضی از عجیب‌ترین قوانین دنیا

بعضی از عجیب‌ترین قوانین دنیا

به نظرتان اگر یک روز مودم رایانه‌تان را دستتان بگیرید و راه بیفتید در خیابان، چه اتفاقی ممکن است برایتان رخ بدهد؟ آفرین درست گفتید. هیچ اتفاقی برای شما نخواهد افتاد، فقط بی‌خودی در این فصل گرما سرکار تشریف داشته‌اید. اما باور کنید مشابه این حالت اگر در کشور برمه اتفاق بیفتد، عمرا نمی‌توانید به خانه بروید. چون در این کشور مدت‌هاست اینترنت ممنوع است و مودم در دست، شاد و خرامان در خیابان‌های برمه راه رفتن مساوی است با زندان و آب خنک. چند وقت پیش فهرستی اعلام شد که در آن عجیب‌ترین  قوانین که تا به حال در دنیا وضع شده‌اند، عنوان شده بودند.

به سراغ چند تا از عجیب‌ترین‌هایش رفتم و آمارشان را برایتان روی دایره ریختم.

 ۱

در حالی که مشغول قدم‌زدن در خیابان هستید، چلق و چلق آدامس را توی دهانتان می‌چرخانید و گه‌گاهی بادی به آن می‌دهید و خلاصه کلی شیرین‌کاری با آن انجام می‌دهید.

دست آخر هم یواشکی آن را به کف صندلی اتوبوس، میز تحریر کلاستان، لیوان یک بار مصرف چایتان و یا… می‌چسبانید. اگر هم دیگر خیلی نزاکت به خرج دهید، آن را توی جوی آب پرتاب می‌کنید. وقتی تمام این هنرنمایی‌ها را با یک آدامس بادکنکی ناقابل انجام می‌دهید، فکر این را می‌کنید که در گوشه‌ای دیگر از دنیا مردمی هستند که اگر آدامس بجوند، مستقیم باید بروند زندان و آنجا مقداری آب خنک هم بخورند؟ حدود ۱۵ سال است که دولت کشور سنگاپور جویدن آدامس را در همه مکان‌های عمومی این کشور ممنوع کرده است.

طبق این قانون ورود سلاح سرد و گرم، مواد مخدر و آدامس به سنگاپور جرم محسوب می‌شود. محروم‌کردن لذت مردم از جویدن آدامس دلیل خیلی پیچیده‌ای ندارد: آدامس باعث کثیفی شهرها می‌شود و از طرفی جویدن آن منظره چندان خوشایندی ندارد. سنگاپور هم که کشوری توریستی است، می‌بایست این نکات را رعایت کند.

 به همین راحتی. آخر یکی نیست بگوید آخر خدا خیرتان دهد، این هم شد دلیل. البته در صورت مشاهده جویدن آدامس در یک مکان عمومی در مرتبه اول، شخص تنها جریمه می‌شود، اما اگر ول‌کن نباشد و نیت کرده باشد که باز هم هنجارشکنی کند، آن وقت است که کت بسته به زندان هدایت خواهد شد. زیاد نگران مردم سنگاپور هم نباید باشید.

کلا تلفات آدامس در سنگاپور زیاد بالا نیست. مردم سربه‌راهی دارد. در سال کمتر از ۲۰ نفر به جرم آدامس جویدن کارشان به دادگاه و زندان می‌کشد. دولت سنگاپور البته نسبت به مردم خود بی‌تفاوت ننشسته و جایگزین‌هایی را برای آدامس در نظر گرفته است. وقتی در سنگاپور به یک سوپرمارکت می‌روید، بیش از ۱۰۰ مدل شکلات شبیه آدامس را خواهید دید. اما زیاد نباید خوشبین بود. همه آنها در کمتر از سه دقیقه در دهان آب می‌شوند.

 

۲

در دوران مدرسه و دانشگاه برای کسی که تقلب کرده بود سه حالت وجود داشت. در حالت اول وقتی لو می‌رفتی، اگر استاد خوش‌انصاف بود داستان با چند دقیقه پند و اندرز و توپ و تشر ختم به خیر می‌شد. در حالت دوم بعد از رو شدن دست، استاد سریع یک صفر خوشگل مهمانت می‌کرد و از سر جلسه اخراج می‌شدی. حالت سوم چون بدآموزی دارد از گفتنش خودداری می‌کنم، فقط برای یادآوری چهره شخص تقلب‌کننده را که ظفرمندانه و با نیش تا بناگوش باز شده از سر جلسه بلند می‌شود و به بیرون می‌رود، به خاطر بیاورید، خودتان متوجه می‌شوید. این اصل که گفته شد، تقریبا در تمام نقاط جهان رخ می‌دهد جز بنگلادش. ماجرا از این قرار است که در این کشور طبق یک قانون همه افراد بالای ۱۵ سال در صورت تقلب، مجرم شناخته می‌شوند و باید تشریفشان را ببرند به زندان. این قانون از ۱۰ سال پیش در این کشور جنوب شرق آسیا به اجرا در می‌آید. مسئولان بنگلادشی هم در زمینه اجرای این قانون اصلا شوخی ندارند.

طبق آمار رسمی سالانه در حدود ۹۰۰ دانش‌آموز و دانشجوی بنگلادشی به جرم تقلب در امتحانات به مدت یک ماه در زندان به سر می‌برند. طبق بندهای همین قانون همه آنها موظفند بعد از آزادشدن در زمانی که برای آنها مقرر می‌شود، دوباره آن درس را امتحان بدهند.

بنگلادش بر خلاف کشورهای همجوارش که زلزله و سونامی‌خیز است، تقلب‌خیز است. طبق همین اصل با این‌که چندین سال از وضع این قانون در این کشور می‌گذرد، اما ظاهرا شیرینی تقلب‌کردن سر امتحان به آنها آن‌قدر مزه داده که محصلان بنگلادشی دست‌بردار نیستند و همچنان به این عمل ادامه می‌دهند و حتی مجازات سنگین زندان هم نتوانسته خللی در این عمل سنتی‌شان به‌وجود بیاورد. اگر وضعیت در بنگلادش به همین منوال باشد، بعید نیست در آینده‌ای نه‌چندان دور برای تقلب مجازات‌هایی نظیر حبس ابد یا اعدام با صندلی الکتریکی در نظر گرفته شود.

 

۳

دهه ۷۰ میلادی مصادف بود با اوج‌گیری فیلم‌های به اصلاح آن روزها کاراته‌ای و این روزها رزمی. سردمدار آنها هم بروس‌لی بود که فیلم‌هایش در سینماهای سراسر جهان به نمایش در می‌آمد. اما دولت آن زمان عراق در معدود سینماهای این کشور پخش این مدل فیلم‌ها را کاملا ممنوع کرده بود و طبق یک قانون در صورتی که سینمایی به صورت مخفیانه فیلم کاراته‌ای پخش کند، صاحب آن به ۲۰ سال زندان محکوم خواهد شد.

آنها اعتقاد داشتند تماشای چنین فیلم‌هایی باعث رواج خشونت در خیابان‌ها می‌شود. حتما می‌گویید خب با چنین مجازاتی مگر صاحب سینما دیوانه است که این کار را انجام دهد و برای خودش دردسر ایجاد کند. اما عشق به سینما آن هم مدل کاراته‌ای‌اش خانمان‌سوزتر از این حرف‌هاست. سمیر المطر یکی از سینمادارهایی بود که شب‌ها به صورت مخفیانه فیلم‌های کاراته‌ای را به نمایش می‌گذاشت. ماجرای دستگیر شدن سمیر المطر، سینماداری که به جرم نمایش غیرقانونی فیلم کاراته‌ای در سینمایش به صورت مخفیانه به زندان محکوم شده بود و در نهایت در همان اوایل دوران محکومیتش در زندان بغداد می‌میرد هم در جای خود جالب است. همه چیز از آن شبی آغاز شد که بعد از تماشای یک فیلم کاراته‌ای مشتی، عده‌ای از تماشاگران در بیرون از سینما هوس کاراته بازی به سرشان می‌زند و به جان یکدیگر می‌افتند. آن گروه که حسابی کتک خورده بودند، تصمیم می‌گیرند انتقامی سخت بگیرند، بنابراین فردای آن روز شرطه بغداد را از این بی‌قانونی در سینما آگاه می‌کنند. در حالی که کتک‌زنان دیروز طبق روال هر شب در سینما مشغول تماشای فیلم کاراته‌ای هستند، در سالن باز می‌شود و ماموران به داخل سالن می‌ریزند. حتی کاراته بازی هم دیگر به کمکشان نمی‌آید و همگی دستگیر می‌شوند. دولت عراق بعد از این حادثه قوانین را سخت‌تر می‌کند و مجازات زندان را پنج سال دیگر افزایش می‌دهد تا در نهایت دولت عراق از خر شیطان پایین می‌آید و در سال ۱۹۷۹ رسما نمایش این مدل فیلم‌ها در عراق آزاد اعلام می‌شود.

تعداد تماشاگرانی که در اولین هفته قانونی شدن نمایش فیلم کاراته‌ای در عراق به سینماهای این کشور رفتند هنوز هم بی‌سابقه‌ترین رکورد نمایش فیلم در سینماهای عراق است.

 

۴

حالا که صحبت از قانون‌های عجیب است و از طرفی بحث سینما هم داغ است، بد نیست به تایلند هم سرکی بزنیم. در تایلند قانونی عجیب وجود دارد که به واسطه آن در تمام سالن‌های نمایش فیلم و تئاتر می‌بایست قبل از شروع‌شدن فیلم یا نمایش همه بایستند و سرود ملی پخش شود.

در حین پخش سرود هم همه باید با هم سرود ملی را بخوانند. اگر کسی بخواهد زرنگی کند و بلند نشود یا دهانش را الکی بجنباند، توسط ماموران سینما و دوربین‌های مدار بسته‌ای که در سینماست رویت می‌شود. تا اینجایش این قانون عجیب و غریب بود، اما بشنوید از مجازاتش که از آن هم عجیب‌تر و البته بامزه‌تر است. این بار جای نگرانی نیست، چون اگر کسی از این قانون سرپیچی کند، دیگر حساب و کتابش با زندان نیست، بلکه باید به جریمه نخواندن سرود ملی کشورش هزینه بلیت تماشاگران یک سانس را به طور کامل پرداخت کند. این وسط اگر کسی هم باشد که توانایی پرداخت این جریمه را نداشته باشد، به اندازه کافی برایش راه وجود دارد.

به عنوان مثال این جریمه مثل مهریه خودمان عندالمطالبه است و بر دوش فرد خاطی خواهد بود تا زمانی که توانایی پرداخت آن را به دست بیاورد. وقتی برای کسب اطلاعات بیشتر گشتی در سایت‌های اینترنتی تایلندی زدم، به گروهی جوان اهل بانکوک برخوردم که با راه‌اندازی یک گروه در سایت یاهو به مخالفت با این قانون پرداخته بودند.

از شما چه پنهان من هم عضو گروه آنها شدم تا بتوانم با یکی از آنها در این باره گپی بزنم که در نهایت از طرف یکی از آنها ای‌میلی به دستم رسید که در آن به زبان چینی چیزهایی نوشته شده بود که من چیزی از آنها نفهمیدم، اما احتمالا نوشته شده بود، آقا به شما چه ربطی داره!

 

۵

حتما تا حالا هوس نوشیدن یک فنجان قهوه را کرده‌اید. در بین انواع و اقسام مدل‌های قهوه احتمالا نام قهوه ترک را هم شنیده‌اید. اما می‌دانستید این قهوه بعد از حدود ۱۰۰ سال ممنوعیت اختراع شده است. برای این‌که بهتر متوجه شوید به اواخر قرن شانزدهم میلادی می‌رویم.

پادشاه آن زمان عثمانی‌ها (سلطان سلیمان دوم) علاقه فراوانی به چای داشته. او وقتی یک بار قهوه‌ای را که فرستاده یکی از کشورهای همسایه برای او فرستاده می‌نوشد، از تلخی آن به شدت ناراحت می‌شود و بلافاصله دستور می‌دهد نوشیدن قهوه به‌طور کامل ممنوع شود و این به صورت یک قانون همه‌گیر در تمام عثمانی انتشار یابد.

طبق این قانون هرکسی در حال نوشیدن قهوه دیده شود، به اعدام محکوم خواهد شد. سال‌ها می‌گذرد و چند پادشاه دیگر هم می‌آیند و می‌روند، اما هیچ کدام از آنها دیگر حواسش به قهوه نیست. آن دسته از مردم هم که قهوه دوست دارند، به طور مخفیانه قهوه‌شان را می‌خوردند. حالا این وسط تعداد آنهایی را هم که به جرم نوشیدن قهوه اعدام شدند، فقط خدا می‌داند.

بالاخره در اواسط قرن هفدهم وقتی یکی از طبیبان دربار برای پادشاه آن زمان مقداری قهوه درست می‌کند، او از ترسش آن را با شکر و شیر شیرین می‌کند تا مبادا خاطر پادشاه آزرده شود. این بار پادشاه خوشش می‌آید. می‌گوید این چه نوشیدنی خوشمزه‌ای است و ما چرا هیچ وقت از آن استفاده نمی‌کرده‌ایم. وقتی او را متوجه می‌کنند که از سال‌ها پیش طبق یک قانون قهوه ممنوع بوده، دستور می‌دهد قهوه در سرتاسر کشور به صورت کاملا قانونی آزاد است. داستان قهوه ترک هم در اصل به همین قانون عجیب برمی‌گردد که در حدود ۱۰۰ سال در این کشور برقرار بوده. به همین کشککی!

 

۶

اوایل سال ۱۸۸۸ میلادی بود که شکل‌های اولیه ماشین در بریتانیا در خیابان‌ها مشغول رفت و آمد بودند. هرچند تعدادشان خیلی زیاد نبود، اما برای خیلی از مردم این وسایل که بدون کمک گرفتن از هیچ حیوانی حرکت می‌کردند، جالب بود. آنها تا قبل از آن نهایتا دوچرخه را دیده بودند و یا ازآن استفاده می‌کردند. وقتی یک ماشین از کنارشان عبور می‌کرد، همه کار و بارشان را ول می‌کردند و به تماشای ماشین در حال حرکت مشغول می‌شدند.

راننده ماشین‌ها هم وقتی می‌دیدند همه زل زده‌اند و به او را نگاه می‌کنند هول می‌شده و شاید به همین خاطر هم بوده که اولین تصادف در همان زمان‌ها رخ داد. اما وقتی تصادفات بعدی پشت سر هم اتفاق افتاد و این وسط عده‌ای به رحمت خدا رفتند، مردم دادشان درآمد. در نتیجه قانونی تصویب شد که مطابق با آن هرگاه ماشینی در حال عبور بود، دوچرخه‌سواران می‌بایست زنگ‌های خود را در تمام طول عبور ماشین به صدا در آورند تا مردمی که در آن اطراف بودند، باخبر می‌شدند و حواسشان را جمع می‌کردند که نروند زیر ماشین. این قانون عجیب ۱۰ ماهی لازم‌الاجرا بود تا از این طرف داد رانندگان ماشین درآمد. آنها هم اعتراض داشتند که این چه بساطی است تا ماشین را روشن می‌کنند و حرکت می‌کنند تا به مقصد می‌رسند همین‌جور باید صدای زنگ دوچرخه‌ها را تحمل کنند. بندگان خدا راست می‌گفتند.

خودتان قضاوت کنید وقتی در حال رانندگی هستید یک عده دوچرخه‌سوار پشت سرتان شروع به حرکت کنند و هی زنگ بزنند. و اگر اعتراضی هم به آنها کنی، بگویند داریم قانون را اجرا می‌کنیم. خلاصه این قانون عجیب بالاخره لغو می‌شود، اما در تاریخ هم ثبت می‌شود که قانون‌گذاران بریتانیایی چه قانون‌هایی که تصویب نکرده بودند.

منبع: ساینس دیلی

بازدید:۷۸۶۵۲۴

رتبه مقاله درگوگل:4.5-Stars

مطالب مرتبط

  • مطلب مرتبطی پیدا نشد.

ارسال نظرات

پاسخی بگذارید

*