ضرورت تشکیل کارگروهی در خانوادهها اهمیت مطالعات روی مقوله کار گروهی را آشکار میسازد. از آنجایی که ایجاد هماهنگی و دستیابی به یک ترکیب بهینه از افراد میتواند به عملکرد بالای کارگروهی منجر شود، در این بخش به صورت فشرده، مهمترین و شناختهشدهترین راهکارهای مدیریتی که منجر به ایجاد و تشکیل یک تیم توانمند کاری میشود، معرفی میگردد. به همه فعالیتهایی که برای بهبود توان حل مسئله توسط اعضای خانواده صورت میپذیرد، تیمسازی خانواده گفته میشود. تیمسازی خانواده را میتوان هنگام شکلدهی گروههای جدید یا به عنوان فن اقدام اصلاحی برای بهبود گروههای موجود به کار برد.
پیش از آنکه خانواده واقعا شکل بگیرد، مدیر باید تصمیم بگیرد که شکلگیری خانواده سودمند است یا خیر. آنگاه باید هدفهای خانواده را تعریف کند و فهرست مهارتهای مورد نیاز را برای انجام کار فراهم آورد. گذشته از این، میزان اختیار خانواده نیز باید مشخص شود.
خانواده بر اساس فعالیتهای مرحله اول باید مطمئن شود که خانواده منابع لازم را برای انجام کار داشته باشد. این منابع عبارتند از: منابع مادی (مانند ابزار، تجهیزات و پول)، منابع انسانی (مانند ترکیب مناسب افراد حرفهای ماهر) و هم پشتیبانی سازمانی (مانند دادن اختیار به خانواده برای انجام کار آنگونه که مناسب میداند). در صورتی که مدیران به ایجاد شرایط مناسب برای موفقیت خانواده کمک نکنند در شکست خانواده سهیم خواهند بود.
سه چیز به شروع کار خوب یک خانواده کمک میکند؛ نخست آنکه مدیر خانواده مرزها را معین سازد، یعنی به روشنی مشخص کند چه کسی عضو خانواده هست و چه کسی نیست. دوم آنکه اعضای خانواده باید ماموریت و مقصد کلی خانواده را بپذیرند، وگرنه شکست اجتنابناپذیر خواهد بود. سوم، مسئولان سازمانی باید ماموریت و مسئولیتهای خانواده را روشن سازند؛ یعنی به طور کامل انتظارات از خانواده را مشخص کنند (البته نه آنکه چگونگی انجام کارها را دیکته کنند). اینکه آیا اعضای خانواده مسئول پیگیری و برنامهریزی کار خود باشند نیز باید روشن شود.
بررسیها نشان داده است، تنوع تیپهای روانشناختی باعث عملکرد موفق گروه میشود؛ به این صورت که یک خانواده متنوع از لحاظ روانشناختی اگرچه ممکن است دیرتر یک پروژه را تکمیل کند اما نتیجه نهایی همیشه بهتر خواهد بود. مدیری میتواند از خانواده کاری خود مطمئنتر باشد که تیپ روانشناختی افرادش را دقیق بشناسد و ترکیب موثری از تیپهای متنوع بچیند.
تشخیص انواع تیپهای شخصیتی، توسط ابزارهای روانشناختی مشهوری انجام میشود. برای نمونه، ابزار «مایرز- بریگز» یک ابزار برای ارزیابی شخصیت است که در حال حاضر استفاده از آن بسیار متداول شده است. این ابزار برای تفکیک افراد نیست بلکه تنها ابزاری است که اجازه میدهد ترجیحات افراد در مورد مفاهیم زندگی فهمیده شود. این ترجیحات در نهایت به تفاوت در یادگیری، اشکال ارتباط، مدیریت تضاد و روابط منجر میشود و یک شیوه خودسنجی و پرسشنامهای شامل ۱۰۰تا۱۶۰ پرسش است که ترجیحات افراد را با ۱۶ گروه شخصیتی بیان میدارد.
این تیپها به صورت ویژگیهایی دو قطبی و متضاد بیان میشوند. افراد با توجه به نظریه تیپ شخصیتی، یکی از چهار حالت زیر را در رفتار خود استفاده میکنند:
۱- چگونه یک شخص انرژی میگیرد؟ از طریق برونگرایی در مقابل درونگرایی
۲- چه اطلاعاتی را دریافت میکند؟ از طریق حسگرایی در مقابل شهودگرایی
۳- چگونه تصمیم میگیرد؟ تفکری در مقابل احساسی
۴- سبک زندگی که میپذیرد: قاطعیت در مقابل انعطافپذیری
اینکه چگونه تیپهای متضاد به فرایند گروهی کمک میکنند را میتوان به صورت زیر بیان کرد: برونگراها امکان برقراری ارتباط بین افراد گروه را به وجود میآورند، درحالی که درونگراها عکسالعمل درونی بحثهای گروه را نشان میدهند. حسگراها حقایق و سؤالات فنی را مطرح میکنند، درحالی که شهودگراها احتمالات جدید را حدس میزند. تفکرگراها یک تحلیل منطقی از موقعیت تصمیمگیری ارائه میدهند، درحالی که احساسیها نشانههای اینکه احساسات اعضای دیگر گروه یا مشتریان چگونه تحت تاثیر قرار میگیرد را بروز میدهند. افراد قاطع خانواده را از روی برنامه زمانی تعیین شده جلو میبرند، درحالی که افراد منعطف و پذیرا به خانواده، در نظرگرفتن راهحلهای دیگر را گوشزد میکنند.
تئوری تیپ شخصیت و ابزار (MBTI) به ما در درک بهتر قوتها و ضعفهای افراد کمک میکند و تاثیر این عوامل را در تشکیل خانوادهها و توسعه آنها نمیتوان نادیده گرفت. افراد با تیپهای ترجیحی متفاوت، عملکردهای متفاوتی در گروه یا خانواده خواهند داشت و گاه سرنوشت یک خانواده به عملکرد برخی افراد وابسته میشود.
منبع: com.مشاوره-خانواده
بازدید:۷۵۶۲۵۴